کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بختیار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بختیار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) baxt[i]yār خوشبخت؛ سعادتمند؛ کسی که بخت با او یار باشد؛ بختمند.
-
جستوجو در متن
-
مجدود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] majdud بختیار؛ کامروا.
-
اقبالمند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'eqbālmand نیکبخت؛ بختیار.
-
سعادتمند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] sa'ādatmand نیکبخت؛ خوشبخت؛ بختیار.
-
دولت یار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] do[w]latyār ۱. بختیار؛ نیکبخت.۲. توانگر.
-
نیک اختر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] nik[']axtar نیکبخت؛ خوشبخت؛ خوشطالع؛ بختیار.
-
بختور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بختاور› [قدیمی] baxtvar صاحب بخت و دولت؛ خوشبخت؛ بختیار: ◻︎ آنکه ترازوی سخن سخته کرد / بختوران را به سخن پخته کرد (نظامی۱: ۲۲).