کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخارایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بخارایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بخارا، شهری در ازبکستان) ‹بخاری› boxārāy(')i ۱. از مردم بخارا.۲. تهیهشده در بخارا.
-
جستوجو در متن
-
بخاری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بخارا، شهری در ازبکستان) [قدیمی] boxāri = بخارایی
-
بلندین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بلند، پلندین› [قدیمی] balandin ۱. پیرامون در؛ چهارچوب در خانه: ◻︎ در او افراشته درهای سیمین / جواهرها نشانده در بلندین (شاکر بخارایی: شاعران بیدیوان: ۴۸).۲. چوب بالای در.۳. سردر خانه.
-
بادپیچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بازپیچ، وازپیچ› [قدیمی] bādpič تاب؛ ریسمانی که از جایی آویزان میکردند و در آن مینشستند تا به جلو و عقب حرکت کنند؛ آورک؛ اورک؛ بازام: ◻︎ ز تاک خوشه فروهشته وز باد نوان / چو زنگی شده بر بادپیچ بازیگر (ابوالمثل بخارایی: صحاحالفرس: بادپیچ)