کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: bān] ‹بان› bām طرف بیرونی سقف بنا؛ پشت بام.
-
بام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bām صبح زود؛ نزدیک طلوع آفتاب؛ بامداد.
-
بام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ زیر] (موسیقی) [قدیمی] bām = بم: ◻︎ به سوزِ نالهٴ زارم ز عشاق / نوای زیروبامی برنیاید (خواجو: ۲۶۱).
-
واژههای مشابه
-
بام غلتان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāmqaltān سنگ بزرگ استوانهای که در زمستان آن را روی بام میغلتانند تا کاهگل بام سفت و سخت شود و چکه نکند؛ غلتک سنگی؛ بامگلان.
-
بام گلان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāmgolān = بامغلتان
-
صبح بام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] sobhbām بامداد؛ صبح زود: ◻︎ هرچه دهد مشرقی صبحبام / مغربی شام ستاند به وام (نظامی: لغتنامه: صبحبام).
-
جستوجو در متن
-
بامره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāmrah ۱. بامراه؛ راه بام؛ راهی که به پشت بام میرود.۲. پلکان؛ نردبان.
-
دروانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] darvāne سوراخی که در بام خانه درست کنند و از آنجا روی بام بروند؛ دروار.
-
کاهگل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کهگل› kāhgel گل مخلوط با کاه برای اندود کردن بام و دیوار.
-
ناودان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nāvdān لولهای که آب باران از روی بام داخل آن میشود و به زمین میریزد.
-
انداییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹انداویدن› [قدیمی] 'andāyidan ۱. اندودن؛ کاهگل کردن بام یا دیوار؛ گِلمالی کردن.۲. آلوده کردن.
-
بامداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: bāmdāt] bāmdād بام؛ صبح؛ صبح زود؛ نزدیک طلوع آفتاب؛ سپیدهدم.
-
سولان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] savalān ۱. بام خانه.۲. بلندی و ارتفاع.۳. نردبان.