کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالاخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بالاخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bālāxāne ۱. خانهای که بالای خانۀ دیگر ساخته میشود.۲. اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده.
-
جستوجو در متن
-
تابوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tābuk بالاخانۀ کوچک.
-
ورواره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹وروار، فروار، فرواره› [قدیمی] varvāre بالاخانه؛ غرفه؛ خانۀ تابستانی.
-
جوسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jo[w]se ۱. کوشک؛ قصر؛ کاخ.۲. بالاخانه.
-
مشکو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مشکوی، مشکویه› [قدیمی] ma(o)šku ۱. بتخانه.۲. حرمسرا.۳. بالاخانه.۴. کوشک.
-
ستاوند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ستافند› sotavand بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستونهایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند؛ ایوان؛ بالاخانه؛ رواق؛ صفه؛ ستاویز؛ ستاوین: ◻︎ جهان جای بقا نیست به آسانی بگذار / به ایوان چه بری رنج و به کاخ و به ستاوند (طیان: شاعران...
-
بهو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bahv ۱. ایوان؛ کوشک.۲. بالاخانه؛ جلوخان؛ خانهای که در جلو اتاقها میسازند برای پذیرایی مهمانان.
-
فروار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پرواره، پرباره، پربار، پروار، فرواره، بروار، برباره، برواره، ورواره، پربال، پرباله، فروال، فرواله› [قدیمی] farvār ۱. بالاخانه.۲. خانۀ تابستانی.۳. بادگیردار: ◻︎ آن کن که بدین وقت همی کردی هر سال / خزپوش و به کاشانه شو از صُفه و فروار (فرخی: ۱۱۳...
-
غرفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غرفَة، جمع: غُرَف و غرفات] qorfe ۱. هریک از اتاقکها یا اتاقهای یک نمایشگاه که در آن به عرضۀ کالا میپردازند.۲. هریک از حجرههای پیرامون مساجد و مدارس قدیمی.۳. [قدیمی] اتاقی که بالای اتاق دیگر ساخته شود؛ بالاخانه؛ برواره؛ پرواره؛ فرواره...