کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باسمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باسمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹بسمه› bāsme ۱. تصویر چاپشده.۲. (اسم مصدر) [منسوخ] چاپ؛ طبع.
-
واژههای مشابه
-
باسمه ای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به باسمه) [ترکی. فارسی] bāsme'i ۱. چاپی: تصویر باسمهای.۲. [مجاز] آنچه ظاهرش خوب و فریبا اما بیاصل و بیبنیاد باشد؛ ساختگی؛ قلابی.
-
باسمه چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [منسوخ] bāsmeči کارگر چاپخانه که اوراق را چاپ میکند؛ چاپچی.
-
جستوجو در متن
-
بسمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از ترکی] [قدیمی] basme = باسمه