کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باز کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طاق باز
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [معرب. فارسی] ‹طاقواز› [عامیانه] tāqbāz بهپشتخوابیده.〈 طاقباز افتادن: [مجاز] = 〈 طاقباز خوابیدن〈 طاقباز خفتن: [مجاز] = 〈 طاقباز خوابیدن〈 طاقباز خوابیدن: برپشت خوابیدن؛ برپشت روی زمین دراز کشیدن.
-
صورت باز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [مجاز] suratbāz آنکه صورت زیبا را دوست دارد و فریفتۀ رخسار زیبا است؛ صورتپرست: ◻︎ حسن معنی هر که دارد مردم چشم من است / چشم من چون خانهٴ آیینه صورتباز نیست (صائب: لغتنامه: صورتباز).
-
طناب باز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] tanābbāz = بندباز
-
هوس باز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] havasbāz کسی که هردم هوسی بکند.
-
چشم وگوش باز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ چشموگوشبسته] [عامیانه، مجاز] če(a)šmogušbāz آگاه و باتجربه.
-
هم جنس باز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی. فارسی] hamjensbāz شخص علاقهمند به برقراری رابطۀ جنسی با همجنس خود.
-
واژههای همآوا
-
بازکردن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) bāzkardan ۱. گشادن؛ گشودن؛ گشاده کردن؛ گشوده کردن.۲. واکردن.
-
جستوجو در متن
-
وا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] vā باز؛ گشوده.〈 وا کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه] باز کردن؛ گشودن.
-
گشودن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹گشادن› gošudan ۱. باز کردن.۲. رها کردن.
-
گشادن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) gošādan ۱. باز کردن؛ گشودن.۲. رها کردن.
-
حظر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] hazr ۱. باز داشتن؛ منع کردن؛ بازداشتن و منع کردن کسی از چیزی.۲. حرام کردن.
-
تفکیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tafkik ۱. جدا کردن چیزی از چیز دیگر.۲. [قدیمی] باز کردن.۳. [قدیمی] رها کردن.
-
واکردن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [عامیانه] vākardan ۱. باز کردن؛ گشودن.۲. حل کردن.
-
تفتیح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taftih گشودن؛ باز کردن.