کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازی و عیش و سرور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آب بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'ābbāzi ۱. شناگری.۲. پاشیدن آب به یکدیگر برای تفریح.
-
بازی کنان
فرهنگ فارسی عمید
(قید) bāzikonān در حال بازی کردن.
-
لعبت بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] lo'batbāzi ۱. عروسکبازی؛ خیمه شببازی: ◻︎ چو در بازی شدند آن لعبتان باز / زمانه کرد لعبتبازی آغاز (نظامی۲: ۱۳۶).۲. [مجاز] شعبدهبازی؛ حقهبازی.
-
حقه بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] hoqqebāzi ۱. [عامیانه] فریبکاری.۲. [قدیمی] = شعبدهبازی
-
خاک بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xākbāzi ۱. بازیکردن با خاک.۲. [قدیمی، مجاز] دل بستن به دنیا.
-
جنگولک بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه] jangulakbāzi =جنغولکبازی
-
عشق بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'ešqbāzi عمل عشقباز؛ عاشقی.
-
پرده بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] pardebāzi خیمهشببازی.
-
پاک بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] pākbāzi ۱. پاک باختن در قمار.۲. پاک باختن همهچیز در راه عشق.۳. وارستگی.۴. ازخودگذشتگی.
-
زبان بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه، مجاز] zābānbāzi تملق؛ چاپلوسی؛ چربزبانی.
-
مفت بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) moftbāzi مفت باختن؛ چیزی را بهرایگان از دست دادن.
-
چوگان بازی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (ورزش) čo[w]gānbāzi چوگان
-
طاس بازی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) [معرب. فارسی] tāsbāzi ۱. [مجاز] حقهبازی.۲. شعبدهبازی.۳. عمل طاسباز.
-
طره بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] torrebāzi = ترنابازی
-
هم بازی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) hambāzi ۱. کسی که با دیگری بازی میکند.۲. دو نفر که با یکدیگر بازی کنند.