کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازگو کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بازگفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] bāzgoft بازگفتن؛ بازگو کردن؛ تکرار سخن.
-
واگفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] vāgoftan باز گفتن؛ دوباره گفتن؛ بازگو کردن.
-
واگویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) vāguye بازگو کردن؛ دوباره گفتن حرفی؛ سخن شنیده را باز گفتن.〈 واگویه کردن: تکرار کردن سخن.
-
روایت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رِوایة، جمع: روایات] ra(e)vāyat ۱. نقل کردن خبر، حدیث، یا سخن از کسی؛ بازگو کردن سخن کسی.۲. (اسم) حدیث؛ خبر.۳. (اسم) حکایت.
-
سنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sang] sang ۱. (زمینشناسی) مادۀ سفتوسخت که جزء ساختمان پوستۀ جامد زمین است و اغلب دارای مواد و عناصر معدنی است.۲. قطعۀ سنگ یا فلز به مقدار معین که با آن چیزی را در ترازو وزن کنند؛ سنگ ترازو؛ سنجه.۳. [قدیمی] مقیاسی برای اندازهگیری آب ج...