کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازنشستگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازنشستگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bāznešastegi ۱. حالت بازنشسته بودن.۲. بازنشسته شدن.۳. برکناری از کار و خدمت در سن پیری.
-
جستوجو در متن
-
بازنشسته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) bāznešaste ۱. کارمند اداره که سالهای خدمت خود را مطابق قانون به پایان رسانیده و بهواسطۀ خستگی یا پیری از کار برکنارشده و حقوق بازنشستگی میگیرد.۲. [قدیمی، مجاز] خاموششده.
-
تقاعد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqā'od ۱. [منسوخ] بازنشستگی.۲. [منسوخ] بازنشسته شدن.۳. [قدیمی] از کاری بازماندن.۴. [قدیمی] گوشهنشینی و کنارهگیری.۵. [قدیمی] بازایستادن از کاری.