کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارگیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارگیری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bārgiri گرفتن بار برای حملونقل؛ عمل بار بستن و بار گرفتن.
-
جستوجو در متن
-
اسکله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اسکلَة، معرب، مٲخوذ از ایتالیایی، جمع: اَساکِل] 'eskele مکان توقف کشتیها برای تخلیه و بارگیری؛ بارانداز.
-
بندر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمع: بَنادِر] bandar ۱. جایی در کنار دریا که محل توقف، بار انداختن، یا بارگیری کشتیها است؛ بندرگاه.۲. هر شهری که در کنار دریا باشد.〈 بندر آزاد: بندری در یک کشور که ورود و خروج و باراندازی و بارگیری برای کشتیهای سایر کشورها در آنجا آزاد...