کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باذی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
بازی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bāzi ۱. فعالیتی برای سرگرمی یا تفریح.۲. ورزش.۳. (اسم مصدر) اجرای نقش در نمایش، فیلم، ومانند آن.۴. (صفت) قمار کردن.۵. (صفت) [قدیمی] بیهوده؛ عبث.〈 بازی کردن: (مصدر لازم)۱. چیزی در دست گرفتن و خود را بیهوده با آن سرگرم ساختن.۲. به تفنن کاری...
-
بعضی
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر، صفت) [عربی، فارسی] ba'zi ۱. پارهای از چیزی.۲. [قدیمی] یکنفر؛ یکی.