کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بادپا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بادپا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بادپای› [مجاز] bādpā تندرو؛ تیزرفتار؛ تیزتک. Δ بیشتر دربارۀ اسب گفته میشود: ◻︎ سمند بادپای از تگ فروماند / شتربان همچنان آهسته میراند (سعدی: ۱۷۶).
-
جستوجو در متن
-
بادپیما
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹پادپیمای› [قدیمی] bādpeymā ۱. اسب، استر، یا شتر تندرو؛ تیزرفتار؛ بادپا.۲. بیکاره.۳. مفلس.۴. دروغگو؛ یاوهسرا: ◻︎ یکی بادپیمای کمزن بُوَد / که از کینه با خویش دشمن بُوَد (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۸۱).