کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بادآورد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بادآورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بادآور› (زیستشناسی) bād[']āvard گیاهی خودرو با ساقههای راست و خاردار و گلهای بنفش که برگ آن مصرف دارویی دارد؛ کنگر سفید؛ خاراسپید؛ خارسپید؛ سپیدخار؛ اقتنالوقی؛ شوکةالبیضا: ◻︎ گر به گرد گنج بادآورد گردم فیالمثل / آن ز بختم خار «بادآورد...
-
جستوجو در متن
-
اقتنالوقی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) 'aqtanāluqi = بادآورد
-
سپیدخار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سفیدخار› (زیستشناسی) [قدیمی] sepidxār = بادآورد
-
آورد
فرهنگ فارسی عمید
(بن ماضیِ آوردن) 'āvard ۱. = آوردن۲. آورده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آبآورد، بادآورد، راهآورد.۳. (اسم) ‹ناورد› [قدیمی] جنگ؛ پیکار؛ نبرد؛ کارزار؛ حمله.۴. (اسم) [قدیمی] میدان جنگ: ◻︎ که ما در صف کار ننگ و نبرد / چگونه برآریم از آورد گَرد (فردوسی: ...
-
گنج
فرهنگ فارسی عمید
[پهلوی: ganĵ] ganj ۱. خزینۀ سیم و زر.۲. پولهای طلا و نقره یا جواهر که در جایی پنهان کرده باشند.〈 گنج باد: [مجاز] = 〈 گنج بادآورده〈 گنج بادآورد: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد: ◻︎ چو باد از گنج بادآورد راندی / ز هر بادی لبش گن...