کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
باس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] ba's ۱. شجاعت؛ دلیری.۲. قوت.۳. خشم.۴. خوف.۵. عذاب.۶. شدت؛ سختی.
-
باس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: basse] (موسیقی) bās ۱. ویژگی صدای بم مرد.۲. (اسم) خوانندۀ مرد که صدای بم دارد.۳. (اسم) قسمتی از قطعۀ موسیقی که این خواننده اجرا میکند.۴. (اسم) مجموعهای از خوانندگان گروه کر که صدای بم مردانه دارند.
-
بئس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ نعم] be's زشت؛ بد.
-
بعث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ba's ۱. انگیختن؛ برانگیختن؛ به کاری واداشتن.۲. [قدیمی] زنده کردن مردگان.۳. (اسم) [قدیمی] قیامت.