کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بابل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بابل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) bābol درختچهای با برگهای دوردیفی شبیه برگ اقاقیا و گلهای زرد که مصرف دارویی دارد.
-
جستوجو در متن
-
بابلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بابِل، از شهرهای قدیم در ساحل فرات در عراق کنونی) [عبری. فارسی] bābeli ۱. مربوط به بابِل.۲. از مردم بابِل.۳. تهیهشده در بابِل: کمان بابلی.
-
بابلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بابُل، از شهرهای مازندران، بین ساری و آمل) bāboli از مردم بابُل.
-
دیلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] deylam ۱. از اقوام قدیمیِ ساکن در گیلان.۲. [مجاز] سپاهی دلیر و جنگجو.۳. [مجاز] بنده؛ غلام.۴. (اسم، صفت) [مجاز] دربان؛ نگهبان: ◻︎ هست همان درگه کاو را ز شهان بودی / دیلم ملک بابل، هندو شه ترکستان (خاقانی: ۳۵۹).
-
عجایب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عجائب، جمعِ عجیبَة] 'ajāyeb = عجیبه〈 عجایب هفتگانه: هفت بنای عظیم که قدما آنها را از عجایب دنیا میدانستند و عبارت بوده از: اهرام مصر، باغهای معلق بابل، مجسمۀ زئوس در شهر اُلمپیا (یونان)، آرامگاه موسولوس در آسیای صغیر، مجسمۀ ...
-
هندو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: hindūk] hendu ۱. هندی؛ اهل هند.۲. (اسم) دین رایج در هند با خدایان متعدد که معتقد به حلول و تناسخ است و موجودیت هر جانداری را ناشی از رفتار آن در زندگی پیشین میداند؛ هندوئیسم.۳. (اسم) هریک از پیروان این دین.۴. [قدیمی، مجاز] غلام.۵....
-
جادو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [پهلوی: yātūk] jādu ۱. افسون؛ سِحر؛ شعبده.۲. (اسم، صفت) [قدیمی] ساحر؛ افسونگر؛ جادوگر: ◻︎ چه جادو چه دیو و چه شیر و چه پیل / چه کوه و چه هامون چه دریای نیل (فردوسی۴: ۲۹۸۸)، ◻︎ نگه کن که با هر کس این پیر جادو / دگرگونه گفتار و کردار دارد (...