کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بابا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بابا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹باب› bābā ۱. پدر: ◻︎ طفل تا گیرا و تا پویا نبود / مرکبش جز گردن بابا نبود (مولوی: ۷۲).۲. پدربزرگ.۳. عنوانی برای برخی از عارفان: باباطاهر عریان.۴. [عامیانه] عنوانی غیر محترمانه برای شخص مجهول یا کسی که نمیخواهند نامش را ببرند؛ یارو: یک بابایی ...
-
واژههای مشابه
-
ریش بابا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) rišbābā نوعی انگور با دانههای دراز و درشت.
-
جستوجو در متن
-
تراویدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹ترابیدن› tarāvidan ۱. خارج شدن یا نشت کردن آب یا مایع دیگر از درون چیزی.۲. ترشح کردن؛ تراوش کردن؛ چکیدن: ◻︎ گر دایرۀ کوزه ز گوهر سازند / از کوزه همان برون تراود که در اوست (بابا افضل: ۲۳ حاشیه).