کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایستگاه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
موقف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مَوقف، جمع: مواقف] [قدیمی] mo[w]qef محل وقوف؛ جای ایستادن؛ ایستگاه.
-
سوزن بان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) suzanbān کسی که در راهآهن بر سر دوراهی یا ایستگاه مٲمور قطع یا وصل کردن ریلها پیش از عبور قطار میباشد.
-
یام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] [قدیمی] yām در دورۀ ایلخانان، اسب چاپار؛ اسب یدکی که در هریک از منزلهای بین راه نگه دارند تا قاصد و پیک بهمحض رسیدن به آن منزل اسب خود را بگذارد و بر آن سوار شود؛ ایستگاه پیکها.