کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایزدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایزدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ایزد] 'izadān = ایزد
-
جستوجو در متن
-
رام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: rām] rām ۱. آرام.۲. خوگرفته؛ الفتگرفته.۳. [مقابلِ توسن و سرکش] فرمانبردار: ◻︎ براین گونه خواهد گذشتن سپهر / نخواهد شدن رام با من به مهر (فردوسی: ۲/۳۴۶).۴. (اسم) [قدیمی] در آیین زردشتی، از ایزدان.۵. (اسم) [قدیمی] روز بیستویکم از هر ماه...
-
سروش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: srōš] ‹اسروش› soruš ۱. [مجاز] پیامآور.۲. در آیین زردشتی، یکی از ایزدان که مظهر اطاعت و فرمانبرداری از اوامر اهورامزدا است و به بندگان راه فرمانبرداری میآموزد: ◻︎ به فرمان یزدان خجستهسروش / مرا روی بنمود در خواب دوش (فردوسی۲/۴۱۴).۳....