کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: آیة، جمع: آیات] 'āyat ۱. نشانه؛ علامت؛ آیه؛ نشان.۲. معجز؛ معجزه.۳. [قدیمی، مجاز] مرد بزرگ و چیز عجیب.۴. [مجاز] دلیل؛ حجت.۵. هریک از جملههای قرآن.
-
ایت ئیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] 'it'(y)il یازدهمین سال از سالهای دوازدهگانۀ تقویم ترکی؛ سال سگ.
-
آیت اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: آیةالله] 'āyatollāh ۱. نشانه و حجت خدا.۲. عنوان یا لقبی که مسلمانان به مجتهدان و عالمان بزرگ دین میدهند.
-
واژههای همآوا
-
آیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: آیة، جمع: آیات] 'āyat ۱. نشانه؛ علامت؛ آیه؛ نشان.۲. معجز؛ معجزه.۳. [قدیمی، مجاز] مرد بزرگ و چیز عجیب.۴. [مجاز] دلیل؛ حجت.۵. هریک از جملههای قرآن.
-
جستوجو در متن
-
آیات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ آیة] 'āyāt = آیت
-
آیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: آیَة] 'āye = آیت
-
نبی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نپی، نوی› [قدیمی] no(e)bi قرآن مصحف: ◻︎ به سورهسورت تورات و سطرسطرِ زبور / به آیت آیت انجیل و حرفحرفِ نبی (ادیب صابر: ۳۰۰).