کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکرام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ekrām ۱. بزرگ داشتن؛ گرامی داشتن.۲. احترام کردن.۳. بخشش کردن.
-
جستوجو در متن
-
حفاوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حفاوَة] [قدیمی] ha(e)fāvat ۱. مهربانی کردن.۲. احوالپرسی و نوازش کردن.۳. مبالغه در اکرام و گرامی داشتن کسی.
-
ایرادالمعطوفات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (ادبی) 'irād[o]alma'tufāt آن است که شاعر چند کلمه را در یک مصراع یا یک بیت به هم عطف بدهد، مانند این شعر: جمال و کمال و جلال تو باد / چو احسان و اکرام وجود تو دائم.
-
نعامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] na'āme ۱. [عربی: نَعامَة، جمع: نَعام و نَعامات و نَعائِم] (زیستشناسی) شترمرغ.۲. نفس.۳. ظلمت.۴. فرح؛ سرور.۵. اکرام.۶. راه آشکار.۷. علامتی که در کنار راه برای راهنمایی برپا کنند.۸. گروهی از مردم.