کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکبر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: اکابر] 'akbar ۱. بزرگتر.۲. بزرگسالتر.
-
واژههای مشابه
-
اللـه اکبر
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی: (= خدا بزرگ است)] 'allāho'akbar در مقام تعجب از عظمت و شگفتی چیزی میگویند. Δ در اذان، اقامه، و نماز گفته میشود.
-
جستوجو در متن
-
عناق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (نجوم) 'anāq ستارهای در صورت فلکی دب اکبر.
-
جهاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جِهاد] ja(e)hād ۱. (فقه) جنگ کردن در راه دین حق.۲. مبارزه.۳. [قدیمی] کوشش کردن.〈 جهاد اصغر: [مقابلِ جهاد اکبر] (فقه) جنگ در راه دین.〈 جهاد اکبر: [مقابلِ جهاد اصغر] (فقه) جهاد یا جنگ با نفس، و ریاضت برای تزکیۀ نفس.
-
اکابر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اَکبَر] 'akāber ۱. = اکبر۲. بزرگسالان.۳. [منسوخ، مجاز] مکانی که بزرگسالان در آن درس میخواندند.
-
تکبیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] takbir ۱. خدا را به بزرگی یاد کردن؛ اللّهاکبر گفتن.۲. [قدیمی] بزرگ کردن؛ بزرگ شمردن.
-
عمره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عمرَة] (فقه) 'omre نوعی حج که اعمال آن کمتر از حج تمتع یا حج اکبر و عبارت از احرام، طواف، و سعی بین صفا و مروه است؛ حج اصغر.
-
فزع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] faza' ۱. ترس؛ بیم؛ هراس.۲. ناله و زاری؛ فریاد.〈 فزع اکبر: [قدیمی] ترس و بیم روز قیامت.
-
شعرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شِعریٰ] ‹شعری› (نجوم) še'rā دو ستاره در صورت فلکی کلب اکبر و کلب اصغر؛ دوخواهران.〈 شعرای شامی: (نجوم) ستارۀ قدر اول از صورت کلب اصغر؛ غمیصا.〈 شعرای یمانی: (نجوم) ستارۀ قدر اول از صورت کلب اکبر که روشنترین ستارهها است و در...
-
کلب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: کلاب] (زیستشناسی) [قدیمی] kalb سگ.〈 کلب اصغر: (نجوم) از صورتهای فلکی واقع در نیمکرۀ شمالی؛ کلب مقدم.〈 کلب اکبر: (نجوم) از صورتهای فلکی جنوبی؛ کلب اعظم؛ کلبالجبار.
-
زحل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] zohal ۱. (نجوم) ششمین سیارۀ منظومۀ شمسی؛ کیوان. Δ منجمان قدیم آن را نحس اکبر میدانستند.۲. (صفت) [عامیانه، مجاز] نیرنگباز؛ زرنگ.
-
جبرئیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عبری] ‹جبرائیل، جبرائل، جبرئل، جبریل، جبرال، جبرین› jebre(a)'il در اسلام و دیگر ادیان سامی، یکی از فرشتگان مقرب الهی که که وحی را بر پیغمبران نازل میکرد؛ امین وحی؛ روحالامین؛ روحالقُدُس؛ ناموس اکبر.
-
افعل التفضیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (ادبی) 'af'alottafzil در دستور زبان عربی، اسم تفضیل؛ صفت؛ اسمی یا وصفی که به برتری داشتن موصوفش بر غیر در صفتی دلالت کند. Δ وزن آن در عربی برای مذکر، افعل و برای مؤنث، فُعْلی است، مانند اکبر و کبری.