کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اِتِّحادٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اتحاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ettehād ۱. یکی شدن؛ یگانگی کردن.۲. یگانگی داشتن؛ یگانگی؛ همدستی.۳. (ریاضی) تساویای که یک یا چند متغیر دارد و به ازای همۀ مقادیر متغیرها صدق میکند.
-
واژههای همآوا
-
اتحاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ettehād ۱. یکی شدن؛ یگانگی کردن.۲. یگانگی داشتن؛ یگانگی؛ همدستی.۳. (ریاضی) تساویای که یک یا چند متغیر دارد و به ازای همۀ مقادیر متغیرها صدق میکند.
-
جستوجو در متن
-
فدرالیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: fêdêralisme] (سیاسی) federālism نظامی سیاسی که بر طبق آن یک مملکت از اتحاد ایالات مستقل تشکیل میشود.
-
پان اسلامیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی. عربی. فرانسوی] pān(')eslāmism نظریهای مبتنی بر اتحاد و همبستگی همۀ ممالک اسلامی.
-
وفاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ نفاق] vefāq ۱. با یکدیگر همکاری کردن؛ اتحاد.۲. سازگاری؛ سازواری.
-
وحدت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: وحدة، مقابلِ کثرة] vahdat ۱. یگانگی؛ اتحاد.۲. [قدیمی] تنهایی.
-
یگانگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) yegānegi ۱. یگانه بودن؛ یکتایی.۲. دوستی.۳. اتحاد؛ پیوستگی.
-
اجماع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ejmā' ۱. اتفاق و هماهنگی گروهی در امری؛ متفق شدن.۲. (فقه) اتحاد فقها در مسئلهای شرعی؛ از اصول چهارگانه.
-
راست پیوند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] rāstpeyvand ۱. پیوند راستودرست؛ پیوند استوار.۲. (صفت) ویژگی آنکه در اتحاد و همبستگی راستودرست و استوار باشد.
-
صله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: صِلَة] ‹صلت› sele ۱. با دادن مالی به کسی احسان کردن.۲. (اسم) عطیه؛ احسان.۳. (اسم) جایزه.۴. (اسم) [قدیمی] مالی که پادشاهان در مقابل سرودن شعر به شعرا میبخشیدند.〈 صلهٴ رحم:۱. دیدوبازدید و احوالپرسی از خویشاوندان.۲. نیکی و احسا...