کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اَلَنگُو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
النگو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی؟] 'alangu حلقۀ فلزی باریک که زنان برای زینت به مچ دست میکنند و بیشتر از طلا یا نقره ساخته میشود؛ دستبند؛ دستیاره؛ دستبرنجن.
-
واژههای همآوا
-
النگو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی؟] 'alangu حلقۀ فلزی باریک که زنان برای زینت به مچ دست میکنند و بیشتر از طلا یا نقره ساخته میشود؛ دستبند؛ دستیاره؛ دستبرنجن.
-
جستوجو در متن
-
ایاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹یاره، یارج› [قدیمی] 'ayāre = النگو
-
برنجن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹برنجین، ابرنجن، ابرنجین، اورنجن، اورنجین، آبرنجن، آورنجن، ورنجن، ورنجین› [قدیمی] beranjan = النگو
-
مسور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mosavvar ۱. دارای النگو یا دستبند.۲. زینتیافته؛ آراستهشده.
-
دستبند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dastband ۱. حلقه و زنجیری از طلا یا نقره یا چیز دیگر که زنان به مچ دست خود میبندند؛ دستبرنجن؛ النگو؛ دستیاره؛ دستینه.۲. دو حلقۀ فلزی متصل به هم که با آن هر دو دست شخص تبهکار را بههم میبندند.۳. [قدیمی] نوعی رقص که چند تن دستبهدست یکدیگر می...