کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اولزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ آخر، جمع: اَوائِل] 'avval ویژگی هر که یا هر چیز که در مقام نخست و پیش از چیزهای دیگر باشد؛ یکم.
-
آتش زا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ātašzā ۱. زایندۀ آتش؛ آنچه آتش از آن تولید شود.۲. [مجاز] مؤثر.
-
بچه زا
فرهنگ فارسی عمید
(زیستشناسی) baččezā ویژگی جانوری که قبل از تولد در رحم مادر رشد میکند.
-
فتنه زا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] ‹فتنهزای› [قدیمی] fetnezā = فتنهانگیز
-
بیماری زا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (پزشکی) bimārizā تولیدکنندۀ بیماری؛ عاملی که موجب تولید بیماری شود.
-
مصیبت زا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] ‹مصیبتزای› [قدیمی] mosibatzā آنچه سبب رنج و مصیبت شود.
-
تازه زا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tāzezā ویژگی آنکه تازه زاییده.
-
طوفان زا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [معرب. فارسی] ‹طوفانزای› tufānzā آنچه سبب طوفان شود.
-
جستوجو در متن
-
پاتوژن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: pathogène] (پزشکی) pātožen هر عاملی که باعث بیماری شود؛ بیماریزا.
-
هاگدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) hāgdān جای هاگ در رستنیهای نهانزا؛ اسپرانژ.
-
اسپیروکت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: spirochète] (زیستشناسی) 'espiroket هر نوع باکتری مارپیچ یا فنرمانند بیماریزا مانندِ عامل سیفلیس.
-
ز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حرف) z سیزدهمین حرف الفبای فارسی؛ زِ؛ زا. Δ در حساب ابجد: «۷ ».
-
کادمیوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cadmium] (شیمی) kādmiyom فلز خاکستریرنگ، نرم، سمّی، و سرطانزا که در ساخت آلیاژهای گوناگون به کار میرود.
-
پلشت بر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) palaštbar گندزدا؛ مادهای که موجودات ذرهبینی بیماریزا را از میان ببرد. Δ این اصطلاح شامل موادی است که استعمال خارجی دارند.