کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوسط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اوسط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: اَوسط، جمع: اواسط] [قدیمی] 'o[w]sat ۱. میانه؛ میانین.۲. متوسط؛ معتدل.
-
جستوجو در متن
-
اواسط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اَوسَط] 'avāset = اوسط
-
شرق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] šarq ۱. جای برآمدن آفتاب؛ خاور.۲. (اسم مصدر) برآمدن آفتاب.۳. (جغرافیا) کشورهایی که در مشرق کرۀ زمین هستند.〈 شَرقِ ادنی: [قدیمی] خاور نزدیک.〈 شَرقِ اَقصی: [قدیمی] خاور دور.〈 شَرقِ اَوسَط: [قدیمی] خاورمیانه.
-
علم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، جمع: علوم] 'elm ۱. دانستن؛ یقین کردن.۲. یقین.۳. (اسم) معرفت؛ دانش.〈 علم ازلی: علم الهی؛ علم غیب.〈 علم اسفل: [قدیمی] حکمتِ طبیعی.〈 علم اوسط: علم ریاضی.〈 علم بیان: [قدیمی] علمی که بهوسیلۀ آن میتوان فهمید کدام...