کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوراق کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چاپخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت. فارسی] čāpxāne جای چاپ کردن اوراق و کتب؛ محلی با ماشین چاپ و دستگاههای حروفچینی برای چاپ کردن روزنامه و سایر اوراق؛ مطبعه.
-
مطبعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مطابع] [منسوخ] matba'e جای چاپ کردن اوراق؛ چاپخانه.
-
رتاتیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: rotative] rotātiv نوعی ماشین چاپ که برش کاغذ و دسته کردن اوراق چاپشده را هم بهطور خودکار انجام میدهد.
-
تذهیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tazhib ۱. زراندود کردن؛ طلاکاری.۲. تزیین و نقشونگار دادن اوراق کتابهای خطی با آب زر و لاجورد.
-
مرکب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] morakkab ۱. ترکیبشده؛ آمیختهشده.۲. آنچه از دو یا چند جزء ترکیب شده باشد.۳. (شیمی) ویژگی جسمی که از دو یا چند عنصر مختلف ترکیب شده و قابل تجزیه باشد؛ ویژگی جسم یا مادهای که بیش از یک عنصر در ساختمان آن باشد.۴. (اسم) مادهای برای نوشتن ...
-
سنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sang] sang ۱. (زمینشناسی) مادۀ سفتوسخت که جزء ساختمان پوستۀ جامد زمین است و اغلب دارای مواد و عناصر معدنی است.۲. قطعۀ سنگ یا فلز به مقدار معین که با آن چیزی را در ترازو وزن کنند؛ سنگ ترازو؛ سنجه.۳. [قدیمی] مقیاسی برای اندازهگیری آب ج...