کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انگیزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انگیزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'angize آنچه کسی را به کاری برانگیزاند؛ سبب؛ باعث؛ علت.
-
جستوجو در متن
-
موجب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: موجب mujeb] mo[w]jeb, mujeb باعث؛ سبب؛ انگیزه.
-
باعث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: بَواعِث] bā'es ۱. سبب؛ علت.۲. انگیزه.۳. (صفت) [قدیمی] برانگیزنده.
-
داعیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: داعیَة، جمع: دَواعی] dā'iye ۱. انگیزه؛ خواهش و اراده.۲. = ادعا۳. [قدیمی] علت؛ سبب.
-
انگیز
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ انگیختن) 'angiz ۱. = انگیختن۲. انگیزنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): اسبانگیز، اسفانگیز، شورانگیز، طربانگیز، غمانگیز، فتنهانگیز.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] انگیزه.
-
محمل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] mahmel ۱. [جمع: محامل] آنچه در آن کسی یا چیزی را حمل کنند؛ هودج؛ پالکی؛ کجاوه.۲. آنچه محل اعتماد واقع شود؛ محل اعتماد.۳. علت؛ سبب؛ انگیزه.〈 محمل بربستن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 محمل بستن〈 محمل بستن: (مصدر لازم) [قد...