کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انگدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انگدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'angodān = انجدان
-
جستوجو در متن
-
انگژد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹انگژه، انگوژه› (زیستشناسی) 'angažd = انگدان
-
شترغاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشترغاز› (زیستشناسی) [قدیمی] šotorqāz ریشۀ گیاه انگدان که آن را با سرکه میخورند: ◻︎ تو شهد نیستانی و در کام نیاری / او کامه بیاورد و شترغاز نیابد (سوزنی: ۳۸۵).
-
اشترغاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شترغاز› (زیستشناسی) [قدیمی] 'oštorqāz ریشۀ گیاه انگدان که با سرکه خورده میشود؛ بیخ انجدان: ◻︎ بس که دادند مر تو را این قوم / بدل گاو روغن اشترغاز (سنائی۲: ۱۸۰).