کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انس گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
الفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: الفة] 'olfat ۱. خو گرفتن؛ انس گرفتن.۲. دوستی؛ همدمی.
-
مؤانست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مؤانَسة] [قدیمی] mo'ānesat با کسی انس گرفتن؛ با هم انس و الفت داشتن.
-
استیناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استئناس] [قدیمی] 'estinās انس گرفتن؛ مٲنوس شدن؛ الفت.
-
خو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خوی› xu سرشت؛ نهاد؛ طبیعت؛ خُلق.〈 خو گرفتن (کردن): (مصدر لازم)۱. انس گرفتن.۲. عادت کردن.
-
مؤالفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مؤالَفة] [قدیمی] mo'ālefat ۱. انسوالفت گرفتن.۲. دوستی؛ همدمی.
-
استرسال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estersāl ۱. گستاخی کردن.۲. اطاعت کردن.۳. انس گرفتن.
-
ایناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'inās ۱. انس دادن.۲. انس گرفتن.۳. چیزی را دیدن و احساس کردن.۴. صدا را شنیدن.
-
سکن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] sakan ۱. آرمیدن.۲. جای گرفتن در خانه؛ ساکن شدن.۳. (اسم) آنچه به آن انس گیرند و آرامش پیدا کنند.۴. آرامش.