کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انسانیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انسانیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: انسانیّة] 'ensāniy[y]at ۱. انسان بودن.۲. (اسم) رفتار و کردار خوب مطابق اصول اخلاقی.
-
جستوجو در متن
-
بشریت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: بشریّة] bašariy[y]at ۱. انسان بودن.۲. انسانیت؛ مردمی.۳. (اسم) نوع انسان؛ تمام انسانها.
-
فراماسونری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: franc-maçonnerie] (سیاسی) fe(a)rāmāsoneri سازمان سرّی بینالمللی که طرفدار انسانیت، تهذیب اخلاق، رشد فکری مردم، و برطرف ساختن اختلافات مذهبی هستند. اعضای آن در بعضی کشورها به جاسوسی و توطئه شهرت دارند؛ فراموشخانه.
-
مردمی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به مردم) mardomi ۱. مربوط به مردم.۲. (حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] از جنس بشر بودن.۳. (حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] مروّت؛ انسانیّت.۴. (حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] خوشرفتاری با مردم.
-
آدمیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: آدمیّة] 'ādamiy[y]at ۱. انسانیت؛ آدمی بودن؛ انسان بودن: ◻︎ آدمیت رحم بر بیچارگان آوردن است / کآدمی را تن بلرزد چون ببیند ریش را (سعدی۲: ۳۱۱).۲. (اسم) انسان: ◻︎ بهحقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد / که همین سخن بگوید به زبان آدمیت (...
-
کلیات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کلیّات، جمعِ کلیة] kolliy[y]āt ۱. امور کلی؛ چیزهای کلی.۲. مجموعۀ آثار نظم و گاه نثر یک شاعر یا نویسنده: کلیات سعدی.〈 کلیات خمس: (منطق) کلیهایی که در تعریف اشیا ذکر میشوند و عبارتند از: جنس مانند حیوانیت، نوع مانند انسانیت، فصل مان...