کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'anas ۱. کسی که به او انس گرفته شود.۲. (اسم) گروه بسیار.۳. (اسم) مردم و قبیله که در یک جا مقیم باشند.
-
انس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'ens مردم؛ بشر؛ انسان.〈 انس و جان: آدمی و پری.
-
انس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ وحشت] 'ons خو گرفتن به همنشینی با کسی؛ خوگرفتگی؛ همخویی؛ همدمی.
-
جستوجو در متن
-
مؤانست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مؤانَسة] [قدیمی] mo'ānesat با کسی انس گرفتن؛ با هم انس و الفت داشتن.
-
مونس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مؤنس] munes انسگیرنده؛ انسگرفته؛ همدم.
-
اناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اِنْس] [قدیمی] 'onās = اِنس
-
مانوس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ma'nus انسگرفته؛ خوگرفته.
-
مستانس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mosta'nes انسگیرنده.
-
استیناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استئناس] [قدیمی] 'estinās انس گرفتن؛ مٲنوس شدن؛ الفت.
-
ایناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'inās ۱. انس دادن.۲. انس گرفتن.۳. چیزی را دیدن و احساس کردن.۴. صدا را شنیدن.
-
استرسال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estersāl ۱. گستاخی کردن.۲. اطاعت کردن.۳. انس گرفتن.
-
زلفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: زلفة] [قدیمی] zolfat ۱. قرب؛ نزدیکی.۲. [مجاز] انس؛ دوستی.
-
مؤالفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مؤالَفة] [قدیمی] mo'ālefat ۱. انسوالفت گرفتن.۲. دوستی؛ همدمی.
-
دست آموز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [مجاز] dast[']āmuz جانور وحشی که تربیت یافته و با صاحبش انس گرفته باشد.