کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انزروت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انزروت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹انجروت، عنزروت› (زیستشناسی) 'anzarut از صمغهای سقزی به رنگ سرخ، زرد، یا سفید با طعم تلخ که از برخی درختان و درختچهها به دست میآید و در معالجۀ بیماریهای درد مفاصل، عرقالنسا، و کرم معده مفید است؛ کنجده؛ کنجیده؛ بارزد؛ بیرزد؛ بیرزه؛ بری...
-
جستوجو در متن
-
انجروت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'anjarut = انزروت
-
کنجده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] konjede = انزروت
-
زنجرو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] zanjeru = انزروت
-
بیرزد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بارزد، بیرزه، بریزه› [قدیمی] birzad ۱. (زیستشناسی) = انزروت۲. برادۀ فلزات.