کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اندوهگینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
غم آلودگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qam[']āludegi غمگینی؛ اندوهگینی.
-
تنگدلی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] tangdeli افسردگی؛ اندوهگینی.
-
دل تنگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] deltangi افسردگی؛ تنگدلی؛ اندوهگینی.
-
غمگینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qamgini غمگین بودن؛ حالت غمگین؛ اندوهگینی.
-
غم زدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qamzadegi حالت شخص غمزده؛ غمگینی؛ اندوهگینی.
-
نژندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] nažandi ۱. پژمردگی؛ اندوهگینی.۲. سرگشتگی.۳. خشمگینی.
-
گرفتگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) gereftegi ۱. گرفته بودن.۲. بسته بودن؛ بسته شدن.۳. [مجاز] اندوهگینی؛ تیرگی؛ ملال خاطر.
-
مندوری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] manduri غمگینی؛ اندوهگینی: ◻︎ بهار خرم نزدیک آمد از دوری / بهشادکامی نزدیک شو نه مندوری (جلاب: شاعران بیدیوان: ۵۲).