کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اندرونه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اندرونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'andarune ۱. اندرون؛ درون؛ درونی؛ داخل.۲. باطن.۳. (زیستشناسی) اعضای درون شکم جانوران از معده، کبد، رودهها، و غیره؛ امعا؛ احشا.
-
واژههای مشابه
-
اندرونه شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (پزشکی) [قدیمی] 'andarunešenāsi علم شناخت اعضای درونی بدن؛ علمی که دربارۀ اعضای درونی بدن بحث میکند؛ معرفةالاحشا.
-
جستوجو در متن
-
احشا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: احشاء، جمعِ حَشا] (زیستشناسی) 'ahšā = اندرونه