کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انداخته باشند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هماغوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) hamāquš ۱. ویژگی دو تن که دست در گردن یکدیگر انداخته یا در آغوش یکدیگر جای گرفته باشند.۲. [مجاز] همدم.
-
دروازه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) darvāze ۱. در بزرگ.۲. در شهر.۳. در قلعه.۴. (ورزش) چهارچوبی دارای دو تیرک عمودی و یک تیرک افقی که بر روی آن تور انداخته باشند.
-
برفاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹برفآب› barfāb آب برف؛ آبی که برای خنک شدن آن تکهای برف میانش انداخته باشند: ◻︎ به برفاب رحمت مکن بر خسیس / چو کردی مکافات بر یخ نویس (سعدی۱: ۱۲۵).