کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انجیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انجیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹انجیل، انگیر› (زیستشناسی) 'anjir ۱. میوهای درشت، شیرین، و گوشتدار به رنگهای زرد و قرمز که درون آن پر از دانههای ریز است.۲. درخت این میوه از تیرۀ انجیریان، با برگهای شکافدار، و پوست خاکستری که در اقسام متعدد وجود دارد.
-
انجیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹انجیره› [قدیمی] 'anjir سوراخ.
-
واژههای مشابه
-
کبک انجیر
فرهنگ فارسی عمید
(زیستشناسی) [قدیمی] kabk[']anjir دراج؛ جل؛ چکاوک.
-
قصب انجیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qasab[']anjir انجیر خشککردهای که به نخ کشیده شده.
-
شاه انجیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāh[']anjir نوعی انجیر اعلا؛ انجیر وزیری.
-
جستوجو در متن
-
بادانجیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) bād[']anjir نوعی انجیر که میوهاش نفخآور و بیمزه است؛ انجیر بادی.
-
انجیربن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'anjirbon درخت انجیر.
-
کبکنجیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] kabkanjir = کبکانجیر
-
انگیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'angir ۱. انجیر.۲. انگور.
-
ملاحی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ملاحیّ] (زیستشناسی) [قدیمی] molāhi ۱. نوعی انگور سفید.۲. نوعی انجیر.
-
صبار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] sobbār تمر هندی؛ انجیر هندی که نوعی کاکتوس است.
-
خشکبار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خشکهبار› xaškbār میوههای خشکشده، مانندِ گردو، کشمش، پسته، انجیر، بادام، و توت.
-
کلوند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلونده› (زیستشناسی) [قدیمی] kalvand ۱. خیار بزرگ که برای تخم نگه دارند؛ خیار.۲. خربزۀ نارس.۳. انجیر و خرمای خشک که به نخ بکشند.