کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتیمون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتیمون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: antimoine] (شیمی) 'antimun = آنتیموان
-
جستوجو در متن
-
روسختج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: روسخته] ‹روسوخته، رویسوخته› (شیمی) [قدیمی] rusaxtaj مس سوخته؛ روی سوخته؛ اکسید مس؛ انتیمون؛ راسخت.
-
گالن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: galène] (زیستشناسی) gālen نوعی سنگ معدن سرب، دارای مقداری آهن، روی، نقره، و گاهی انتیمون و آرسنیک که رنگش خاکستری است و در امریکا، انگلستان، فرانسه، و اسپانیا یافت میشود.
-
شبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَشباه] šebh مثل؛ مانند.〈 شبهجزیره: (جغرافیا) قطعۀ وسیعی از خاک که از یک طرف متصل به خشکی و باقی آن میان دریا باشد؛ مانند جزیره.〈 شبهجمله: (ادبی) در دستور زبان، کلمهای که معنی جمله را برساند، مانندِ آفرین، هان، زنهار، ...