کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتقاد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کوبیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) kubidan ۱. فرود آوردن چیزی با شدت: تخممرغ را به دیوار کوبید.۲. میخ یا چیز دیگر را با چکش زدن که در چیزی فرو رود.۳. (مصدر لازم) بهشدت برخورد کردن با چیزی: ماشین را به دیوار کوبید.۴. (مصدر متعدی) بهصدا درآوردن کوبۀ در: در را کوبیدند.۵. ...
-
حمله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حملَة] hamle ۱. یورش.۲. هجوم در جنگ.۳. (اسم) (پزشکی) [عامیانه] = صرع۴. (اسم) (پزشکی) اختلال ناگهانی در یکی از اعضای بدن، مانند قلب یا مغز.۵. [مجاز] اعتراض یا انتقاد شدید.〈حمله آوردن: (مصدر لازم) هجوم آوردن؛ یورش آوردن.〈حم...