کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امرش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تضلیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tazlil ۱. گمراه ساختن: ◻︎ اگر نه امرش، نامی نبود از معروف / اگر نه نهیش، بودند خلق در تضلیل (ایرجمیرزا: ۳۵).۲. به ضلالت و گمراهی نسبت دادن.
-
پرستار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: parastār] ‹پرستا› parastār ۱. کسی که از پیران یا کودکان مراقبت میکند.۲. کسی که در بیمارستان از بیماری مواظبت میکند.۳. خدمتکار.۴. [قدیمی] غلام.۵. [قدیمی] کنیز.۶. (صفت) [قدیمی] مطیع؛ فرمانبردار: ◻︎ پرستار امرش همه چیز و کس / بنی آدم و م...