کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتیازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عادی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عادت) [عربی: عادیّ] 'ād[d]i ۱. ویژگی آنچه مطابق با عادت معمول است؛ معمول؛ متداول.۲. آنچه برتری و امتیازی ندارد؛ معمولی.
-
خاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] xāz ۱. چرک بدن یا جامه.۲. سنگ پا.۳. نوعی پارچۀ کتان: ◻︎ ز روی کسوت اگرچند امتیازی نیست / ولیک اطلس و اکسون توان شناخت ز خاز (ابنیمین: ۱۱۱).