کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آلیز› [قدیمی] 'aliz جفته؛ جفتک؛ لگد؛ جستوخیز چهارپایان.
-
واژههای مشابه
-
آلیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹الیز› 'āliz جستوخیز چهارپایان؛ جفته؛ جفتک؛ جفته و لگد.〈 آلیز زدن:۱. جستوخیز کردن.۲. جفته و لگد انداختن.
-
واژههای همآوا
-
آلیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹الیز› 'āliz جستوخیز چهارپایان؛ جفته؛ جفتک؛ جفته و لگد.〈 آلیز زدن:۱. جستوخیز کردن.۲. جفته و لگد انداختن.
-
جستوجو در متن
-
آلیزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) 'ālizidan = آلیز 〈 آلیز زدن
-
سکیزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اسکیزه، سکیز› [قدیمی] sekize جستوخیز ستور؛ لگد؛ جفته؛ جفتک؛ آلیز.
-
اسکیزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹اسکیز، سکیزه، سکیز› [قدیمی] 'eskize لگد و آلیزِ ستور؛ جستوخیز چهارپایان؛ جفته؛ جفتک.
-
اسکیزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹سکیزیدن› [قدیمی] 'eskizidan برجستن؛ جستوخیز کردن؛ آلیز زدن؛ جفتک انداختن چهارپایان.
-
سکیزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹اسکیزیدن› [قدیمی] sekizidan ۱. برجستن، جهیدن، جستوخیز کردن،۲. الیز زدن؛ جفتک انداختن.
-
آلیزنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ālizande ۱. جستوخیزکننده: ◻︎ چو آلیزنده شد در مرغزاری / نباشد بر دلش از باز باری (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۹۰).۲. اسب یا استر که جستوخیز کند و آلیز بزند.