کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اللـه وردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عفاک اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] [قدیمی] 'afākallāh[o] خدا تو را ببخشایاد.
-
علی اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] 'alallāh ۱. پناه بر خدا؛ بر خدا. Δ در مقام استعاذه گفته میشود.۲. [عامیانه] هرچه باداباد.
-
قدس اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] qaddasallāh خدا پاکیزه گرداناد.
-
قربةالی اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله، قید) [عربی] qorbatan'elallāh برای نزدیکی به خدا؛ محض تقرب به خدا.
-
حبل اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی، مجاز] hablollāh ۱. کتاب خدا.۲. ایمان به خدا.
-
حبیب اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] habibollāh دوست خدا.
-
حسبی اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] [قدیمی] hasbiyallāh خداوند کفایتکنندۀ ما است؛ خداوند برای ما کافی است.
-
حق اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ حقالناس] haqqollāh ۱. حقی که خداوند بر بنده دارد.۲. [مجاز] طاعت، امر، و عبادتی که شرع دستور انجام آن را داده است، مانندِ نماز، روزه، و سایر فرایض مذهبی.
-
روح اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ruhollāh لقب حضرت عیسی.
-
نبی اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] nabi[y]yollāh ۱. پیغمبر خدا.۲. لقب حضرت محمدبن عبدالله.
-
ولی اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] valiyyollāh ولی خدا؛ دوست خدا؛ بندۀ نیک خدا؛ لقب امیرالمؤمنین علی.
-
تبارک اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی (= پاک و منزه است خدا)] tabārakallā(a)h هنگام مدح و در حال تعجب از خوبی و زیبایی کسی یا چیزی استعمال میکنند.
-
سبیل اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] sabilollāh ۱. آنچه در راه خدا بذل کنند.۲. هر کار نیکی که در راه خدا انجام دهند،مانند جهاد، طلب علم، حج.۳. هر کار خیری که خداوند امر فرموده.
-
سبحان اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] sobhānallāh ۱. پاک و منزه است خداوند؛ دوری و پاکی است مر خدای را (از زن و فرزند و عیب و نقص).۲. در مقام تعجب گفته میشود.
-
سبحة اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] [قدیمی] sobhatollāh جلال خداوند.〈 سبحات وجهاللـه: [قدیمی] جلال و عظمت باریتعالی؛ انوار الهی.