کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
التزام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
التزام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eltezām ۱. ملازم شدن؛ همراه شدن.۲. ملزم شدن به امری؛ عهدهدار شدن کاری.۳. (ادبی) = اعنات
-
جستوجو در متن
-
موجلکا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] ‹موچلکا› [قدیمی] mojalkā سند؛ مدرک تعهد؛ برگۀ التزام.
-
موکب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مَوکب، جمع: مواکب] [قدیمی] mo[w]keb گروه سواران یا پیادگان؛ عدهای سوار یا پیاده که در التزام رکاب پادشاه باشند.
-
ضمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ضَمان] ze(a)mān ۱. قبول کردن؛ پذیرفتن.۲. (فقه، حقوق) برعهده گرفتن وام دیگری.۳. (فقه، حقوق) التزام اینکه هرگاه چیزی از میان رفت مثل یا قیمت آن را بدهند.۴. [قدیمی] حمایت.۵. (اسم، صفت) [قدیمی] ضامن.