کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
البسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
البسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: البسَة، جمعِ لباس] 'alba(e)se = لباس
-
جستوجو در متن
-
جامه خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jāmexāne جایی که در آن جامههای دوخته و نادوخته را نگهداری میکردند؛ رختخانه؛ انبار البسه: ◻︎ پشمینهپوش خرقهٴ سالوس تا نسوخت / از جامهخانهٴ کرمت خلعتی نیافت (کمال خجندی: لغتنامه: جامهخانه).
-
جامه دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) jāmedār ۱. کارگری که در حمامهای عمومی لباسهای مردم را حفظ میکند.۲. مٲمور و نگهبان جامهخانه؛ کسی که انبار البسه به او سپرده میشده.۳. نوکر یا خدمتکاری که وظیفۀ او نگهداری جامههای آقا یا خانم است.