کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] [قدیمی] 'aqče = آقچه
-
واژههای مشابه
-
آقچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] ‹اقچه، اخچه› [قدیمی] 'āqče ۱. سکۀ سیم یا زر؛ زر یا سیم مسکوک؛ پول طلا یا نقره: ◻︎ آقچهٴ زر کو هزارسال بماند / عاقبتش جای هم دهانهٴ گاز است (خاقانی: ۸۲۹).۲. ریزۀ زر.
-
واژههای همآوا
-
آقچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] ‹اقچه، اخچه› [قدیمی] 'āqče ۱. سکۀ سیم یا زر؛ زر یا سیم مسکوک؛ پول طلا یا نقره: ◻︎ آقچهٴ زر کو هزارسال بماند / عاقبتش جای هم دهانهٴ گاز است (خاقانی: ۸۲۹).۲. ریزۀ زر.
-
جستوجو در متن
-
اخچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] [قدیمی] 'axče = آقچه
-
توسکا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹توسا، توسه› (زیستشناسی) tuskā درختی جنگلی، با برگهای پهن، و پوست تنۀ خاکستریرنگ که داخل آن سرخرنگ است و دارای تانن و مادۀ ملونی به رنگ سرخ میباشد و در دباغی و رنگرزی به کار میرود. در جنگلهای شمال ایران و جاهای مرطوب میروید. نوعی از آن ...