کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقلام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقلام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ قَلَم] 'aqlām ۱. نمونهها؛ انواع.۲. [قدیمی] = قلم
-
جستوجو در متن
-
اواره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اوار، آوار، آوارچه، ایاره، اوارج، اوارجه› [قدیمی] 'avāre ۱. دفتری که در آن اقلام درآمد و هزینه و حسابهای مالیاتی را ثبت میکردند؛ دفتر حساب دیوانی.۲. دیوانخانه: ◻︎ همی فزونی جوید اواره بر افلاک / که تو به طالع میمون بدو نهادی روی (شهیدب...
-
مانده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) mānde ۱. ویژگی مادۀ غذایی کهنه یا غیرقابلمصرف: غذای مانده.۲. (اسم، صفت) باقیمانده.۳. خسته.۴. (اسم، صفت) (حسابداری) باقیماندۀ حساب؛ تفاوت جمع اقلام دریافتی و پرداختی.۵. (صفت) [مجاز] بینصیب.