کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقامتگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ربع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] rab' ۱. اقامتگاه موقتی.۲. سرا؛ منزل.۳. ناحیه؛ سرزمین.
-
خیلخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] ‹خیلخانه› [قدیمی] xeylxāne ۱. محل اقامت خدموحشم در خانه.۲. اقامتگاه سپاهیان.۳. خاندان؛ دودمان؛ طایفه: ◻︎ همه ملک عجم خزانهٴ من / در عرب مانده خلیخانهٴ من (نظامی۴: ۵۸۵).