کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقامة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اقامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اقامَة] 'eqāme ۱. برپا داشتن.۲. (اسم) (فقه) کلمات مخصوصی که بعد از اذان و قبل از شروع نماز بیان میشود و شامل اذان بهاضافۀ لفظ «قد قامت الصلوة» است؛ اذان دوم.۳. (اسم) «الله اکبر» که در آغاز نماز گفته میشود.۴. [قدیمی] در جایی م...
-
واژههای همآوا
-
اقامت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اقامة] 'eqāmat ۱. در جایی ماندن.۲. (اسم) اجازۀ کشور بیگانه برای ماندن در آن.۳. [قدیمی] برپا داشتن.〈 اقامتِ نماز کردن: [قدیمی] برپا داشتن نماز.
-
جستوجو در متن
-
مدعی علیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مدّعیٰعلَیه] (حقوق) modda'āla(e)yh کسی که دعوی بر او اقامه شده؛ خوانده.
-
محاکمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: محا کَمَة، جمع: محاکمات] mohākeme با کسی به دادگاه رفتن و بر هم اقامة دعوی کردن؛ دادرسی.
-
اللـه اکبر
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی: (= خدا بزرگ است)] 'allāho'akbar در مقام تعجب از عظمت و شگفتی چیزی میگویند. Δ در اذان، اقامه، و نماز گفته میشود.
-
ادعا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ادعاء] 'edde'ā ۱. گفتن سخنی که هنوز درستی یا نادرستی آن اثبات نشده است؛ مدعی شدن.۲. (حقوق) اقامۀ دعوی.۳. خودبینی؛ خودستایی.
-
قامت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: اقامَة] (فقه) qāmat اذان خفیف و کلماتی که در آغاز نماز میگویند؛ اقامه.〈 قامت بستن (زدن، گفتن): (مصدر لازم) به نماز ایستادن؛ قد قامتالصلوة گفتن.〈 قامت کردن: (مصدر لازم) = 〈 قامت بستن: ◻︎ بر در مسجد گذاری کن که پ...
-
قائم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] ‹قایم› qā'em ۱. ایستاده.۲. پابرجا؛ استوار؛ ثابت و برقرار.۳. پایدار.۴. لقب امام دوازدهم شیعیان؛ امام قائم؛ امام زمان؛ صاحبالزمان؛ قائم آل محمد.۵. [جمع: قوام] [قدیمی، مجاز] اقامۀکننده حق.۶. [قدیمی، مجاز] حاضر و آماده برای انجام...
-
نماز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: namač] namāz ۱. (فقه) عبادت مخصوص و واجب مسلمانان که شامل اقامه و حمد و سوره و ذکر تسبیحات واجبئ است و پنج بار در شبانهروز به جا میآورند.۲. (اسم مصدر) پرستش؛ نیاز؛ سجود؛ بندگی و اطاعت.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] تعظیم کردن در مقابل کسی.&lan...