کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آغشته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āqešte ۱. آلوده.۲. ترشده.۳. آمیختهشده با چیزی.
-
واژههای همآوا
-
آغشته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āqešte ۱. آلوده.۲. ترشده.۳. آمیختهشده با چیزی.
-
جستوجو در متن
-
آغشتگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āqeštegi حالت و چگونگی آغشته؛ آغشته بودن.
-
آگشته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] 'āgāšte = آغشته
-
آلوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ālude آنکه یا آنچه به چیزی پاک یا ناپاک آغشته شده؛ آنکه به وضعیتی بد دچار شده؛ آغشته؛ مالیده به چیزی؛ ناپاک.
-
آردی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به آرد) 'ārdi آغشته به آرد.
-
خون آلود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹خونآلوده› xun[']ālud آغشته به خون.
-
خاک آلود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xāk[']ālud کسی یا چیزی که گردوغبار بر آن نشسته باشد؛ اغشته به خاک.
-
فرغاریدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹فرغاردن، فرغردن› [قدیمی] farqāridan آغشته کردن با آب یا مایع دیگر؛ خمیر کردن.
-
عطرآگین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'a(e)tr[']āgin آغشتهبهعطر؛ پرعطر؛ معطر.
-
سرشته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) serešte ۱. خمیرشده.۲. آغشته.
-
فرغرده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] farqarde ۱. خیسیده؛ ترشده.۲. آغشته.
-
مشوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mašub ۱. آمیختهشده.۲. آغشته؛ آلوده.