کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعلان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعلان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'e'lān ۱. آشکار کردن؛ ظاهر ساختن.۲. (اسم) نوشته یا ورقۀ چاپشده که بهوسیلۀ آن مطلبی را به اطلاع عموم میرسانند؛ آگهی.
-
جستوجو در متن
-
رکلام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: réclame] [منسوخ] reklām آگهی؛ اعلان.
-
آگهی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āgahi ۱. نوشتهای که بهوسیلۀ آن مطلبی را به اطلاع مردم برسانند؛ مطلبی که از طرف کسی یا بنگاهی بهوسیلۀ روزنامه یا رادیو یا تلویزیون انتشار داده شود و جنبۀ تبلیغ داشته باشد؛ اعلان.۲. [قدیمی] آگاهی؛ اطلاع؛ خبر.
-
طاسات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (موسیقی) [قدیمی] tāsāt ۱. مجموعهای از سیوپنج ظرف چینی، شیشهای، یا فلزی که برحسب کوچکی و بزرگی، ضخامت و نازکی، و کم و زیاد بودن مایع داخل آنها، اصوات آنها تنظیم میشد و نوازنده بهوسیلۀ ضرباتی که به آن ظروف میزد نتها و آهنگهای مخت...